مالکیت خانواده ، حاکمیت شرکت ها و ریسک پذیری

ساخت وبلاگ

در این مقاله به بررسی تأثیر مالکیت خانواده و ویژگی های هیئت مدیره بر ریسک فرض شده توسط شرکت های غیر مالی اسپانیایی پرداخته شده است. این نمونه شامل 176 شرکت غیر مالی اسپانیایی است که در دوره های 2012-2015 در بورس اوراق بهادار اسپانیا ذکر شده اند. نتایج نشان می دهد که سطح غلظت مالکیت خانواده بر میزان قرار گرفتن در معرض خطر غیرخطی تأثیر می گذارد و اهمیت ویژگی های هیئت مدیره در ریسک پذیری را تأیید می کند.

1. معرفی

ساختار مالکیت و حاکمیت یک شرکت ثابت کرده است که تعیین کننده های مهمی برای سطح ریسک فرض شده توسط شرکت ها است (Tufano 1996 ؛ Boubakri et al. 2013). به طور خاص ، Tufano (1996) و Anderson و Reeb (2003) نشان دادند که ساختار مالکیت و مشارکت مدیران یا مدیران در رسیدگی به سرمایه تعیین کننده ریسک است. پالیگوروا (2010) اظهار داشت که سهامداران عمده می توانند بر میزان تمایل به ریسک تأثیر بگذارند. تأثیرات مربوط به ریسک پذیری قابل توجه است زیرا می تواند بر سودآوری شرکت ، تنوع ارزش بازار و احتمال ورشکستگی تأثیر بگذارد.

در مورد مالکیت خانواده ، رفتارهای محافظه کارانه به طور معمول با آن همراه بوده است (میلر و همکاران 2011 ؛ اندرسون و همکاران 2012) از آنجا که هدف نهایی آن نه تنها مالی نیست (گومز-مژیا و همکاران 2007) و خانواده ها این کار را نمی کنندشرکت هایی را با چنین پیش بینی های کوتاه مدت اداره کنید (Su و Lee 2013). با این حال ، میزان کنترل همچنین بر میزان خطر تأثیر می گذارد (Zahra 2005 ؛ Nguyen 2011) زیرا حضور صاحبان اکثریت با سطح بالایی از ریسک فرض شده همراه است ، و مدیران را تحت کنترل قابل توجهی قرار می دهد (Iannotta et al. 2007 ؛ Nguyen 2011)بشربا این حال ، مطالعات دیگر ، مانند اندرسون و ریب (2003) ، سو و لی (2013) و بوباکر و همکاران.(2016) برعکس این واقعیت را پیدا کرده است ، و این عقیده را دارد که سرمایه گذاری سهامدار کنترل کننده به طور کلی متنوع نیست. در عین حال ، مشخصات ریسک می تواند به طور قابل توجهی تغییر کند که سهامداران متعدد دارای سهام قابل توجهی باشند زیرا آنها تمایل به تلاش برای به دست آوردن سطح بالاتری از ریسک دارند (میشرا 2011). به همین دلیل ، انتظار می رود که حضور چندین سهامدار بزرگ (MLS) بر ریسک پذیری در یک شرکت تأثیر مثبت بگذارد (HIEBL 2013). علاوه بر این ، اندازه و ترکیب هیئت مدیره می تواند نشان دهد که چه میزان خطر کسب و کار را در پیش گرفته است (Heslin و Donaldson 1999).

با این وجود ، رابطه بین مالکیت ، هیئت مدیره و ریسک به اندازه کافی مورد بررسی قرار نگرفته است و نتایج تجربی به دست آمده تاکنون شواهد متفاوتی را نشان داده است (پالیگوروا 2010 ؛ مارسلو و همکاران 2015 ؛ ژائو و شیائو 2016). علاوه بر این ، در کل ، بیشتر مطالعات اقدامات ریسک بسیار محدودی را بر اساس اطلاعات حسابداری در نظر گرفته اند ، همانطور که در مقاله انجام شده توسط Su و Lee (2013) که در آن فقط شدت تحقیق و توسعه شرکت به عنوان یک متغیر ریسک گرفته می شودبشر

هدف از این مقاله ، تجزیه و تحلیل چگونگی تأثیر مالکیت و ویژگی های هیئت مدیره بر میزان ریسک شرکت های غیر مالی اسپانیایی در معرض تأثیر قرار می گیرد. در این مقاله کمک های مختلفی ایجاد می کند. اول و برای مورد خاص مالکیت ، شواهدی در مورد چگونگی تمرکز مالکیت خانواده و همچنین حضور سرمایه گذاران غیر خانواده با سهام قابل توجه بر ریسک فرض شده توسط شرکت ها تأثیر می گذارد. علاوه بر این ، و با اشاره به ویژگی های هیئت مدیره ، این مطالعه به این مطالعه می پردازد که آیا اندازه هیئت مدیره ، حضور زنان در هیئت مدیره مذکور و مشارکت سهام مدیرعامل بر میزان خطر تأثیر دارد. بنابراین ، این یکی از معدود مطالعاتی است که به موضوع فوق الذکر پرداخته است و تعداد زیادی از شاخص های خطر را بر اساس اطلاعات بازار و حسابداری نیز مورد توجه قرار داده است.

اهمیت اقتصادی مشاغل خانوادگی بدون شک است. بنابراین ، در اروپا ، مشاغل خانوادگی اروپایی (EFB) نشان می دهد که مشاغل خانوادگی حدود 65-80 ٪ از کل شرکت ها را تشکیل می دهد و تقریباً 40-50 ٪ از کل مشاغل را بر عهده دارند. برای مورد خاص اسپانیا ، موسسه تجارت خانوادگی تخمین می زند که 1. 1 میلیون شرکت متعلق به خانواده در اسپانیا هستند که 89 ٪ از کل شرکت ها را نشان می دهد. این نوع شرکت بزرگترین تولید کننده اشتغال در اسپانیا است. در حال حاضر ، آنها 67 ٪ از اشتغال خصوصی را ایجاد می کنند ، در کل بیش از 6. 58 میلیون شغل و مسئولیت 57. 1 ٪ از تولید ناخالص داخلی بخش خصوصی را بر عهده دارند. با در نظر گرفتن داده های قبلی با اشاره به اروپا و اسپانیا ، می توان گفت که مشاغل خانوادگی در اسپانیا وزن بسیار مهمی دارند. به این معنا ، شایان ذکر است که این مطالعه محدود به اسپانیا با توجه به اینکه این بازار با تعداد زیادی از مشاغل خانوادگی و دارای ویژگی های ناهمگن است ، این امر باعث می شود که این فرضیه ها در تضاد باشد.

نتایج به دست آمده نشان می دهد که رابطه بین سطح غلظت مالکیت خانواده و ریسک دارای ساختار غیرخطی است ، بنابراین کاهش سطح ریسک برای سطح بالا و پایین مالکیت مشاهده می شود. اگر سهامداران بی شماری وجود داشته باشند ، تأثیر زیادی ندارد اگرچه ممکن است نتایج گفته شده توسط متغیرهای در نظر گرفته شود. با توجه به حاکمیت شرکت ها ، کار ما تأیید می کند که نوع هیئت مدیره در زمینه ریسک پذیری چقدر مهم است.

مقاله به شرح زیر ساختار یافته است: چارچوب نظری مرجع در بخش دوم ارائه شده است. بخش سوم سپس نمونه ، متغیرها و فرضیه های مورد استفاده را توصیف می کند. بخش چهارم روش و نتایج به دست آمده را ارائه می دهد. و سرانجام ، بخش پنجم نتیجه گیری های اصلی را خلاصه می کند.

2. فرضیه های ادبیات و مالکیت قبلی

اولا ، ما به تأثیر تمرکز مالکیت خانواده در یک تجارت بر روی ریسک فرض شده خواهیم پرداخت. در موارد خاص ، این ویژگی از نزدیک با مشارکت متعلق به یک خانواده ارتباط نزدیکی دارد. در یک سطح نظری ، بخش مهمی از ادبیات استدلال کرده است که مشاغل خانوادگی دارای ریسک کم هستند (اندرسون و رب 2003 ؛ فوکیو و همکاران 2001) و مقدار بالایی از ثبات مالی با ساختارهای نسبتاً محافظه کارانه و سطح بدهی پایین (ولزی و زلوگر 2010 ؛ گونزالز و همکاران 2012).

با این حال ، این روند می تواند تحت تأثیر عوامل بی شماری مرتبط با مشارکت خانواده در یک تجارت ، ویژگی های مدیر خانواده ، محیط و رقابت باشد. یکی از عواملی که می تواند سطح ریسک را تعدیل کند ، درصد مشارکت در سرمایه شرکت است (آیزنهارت 1989 ؛ پالمر و ویسمن 1999). به طور خاص ، Cronqvist و Nilsson (2003) نشان می دهند که سهامداران بزرگ مدیران را انتخاب می کنند و سیاست هایی را که باید دنبال شود تعیین می کنند. به طور خلاصه ، آنها یک عامل تعیین کننده برای سطح ریسک ناشی از یک شرکت هستند."نظریه آژانس" پیش بینی می کند که مدیران به دلیل تأثیر بر اعتبار و وضعیت خود و آرزوی آنها برای ادامه کار خود ، ریسک پذیر هستند (جنسن و مکلینگ 1976 ؛ امیهود و لو 1981 ؛ جان و همکاران 2008) ، در حالی که سهامداران دارندمشوقها برای افزایش خطرات (استی 1998 ؛ گالئی و ماسولیس 1976). برای زهرا (2005) ؛نگوین (2011) ، کنترل خانواده و غلظت مستقیماً با افزایش خطر همراه است. مشکل آژانس می تواند کاهش یابد که صاحبان خانواده از نزدیک مدیران خود را تحت نظر داشته باشند و در صورت خراشیدن ، آنها را جایگزین کنند ، که اغلب زمانی اتفاق می افتد که خانواده ها کنترل کاملی از مشاغل خود داشته باشند (فرانک و همکاران 2001). در نتیجه ، غلظت مالکیت بر سطح نظارت و ریسک پذیری تأثیر می گذارد (Iannotta و همکاران 2007 ؛ نگوین 2011).

با توجه به تأثیر تمرکز مالکیت بر ریسک پذیری ، هیچ اجماعی وجود ندارد. برخی از مطالعات بین غلظت مالکیت و خطر ارتباط مثبت دارند (ها و همکاران 2010 ؛ لاین و لوین 2009). شرکت هایی که توسط سهامداران بزرگ کنترل می شوند ، احتمالاً ریسک بالایی را متحمل می شوند (Amihud and Lev 1981). علاوه بر این ، Beltratti و Stulz (2012) دریافتند که بانک هایی که دارای چندین سهامدار کنترل کننده هستند ، خطر بیشتری را بر عهده می گیرند. با این حال ، اندرسون و ریب (2003) ، سو و لی (2013) و بوباکر و همکاران.(2016) نظر مخالف را در اختیار داشته باشید زیرا آنها معتقدند که سرمایه گذاری سهامدار کنترل کننده به طور کلی متنوع نیست و تمایل به عدم تمایل به ریسک کردن ندارند. نویسندگان دیگری مانند لی و همکاران.(2018) به وجود یک رابطه غیر خطی U شکل (معکوس) بین مالکیت خانواده و ریسک پذیری تجاری اشاره می کند. برای تمرکز پایین مالکیت ، فرار از خطر حاکم خواهد بود ، اما با افزایش مشارکت ، با قدرت بیشتر در نتیجه ، این شرکت به دلیل افزایش ، اولاً ، در سودآوری و دوم ، در تقسیم ریسک با باقیمانده ، خطرات بیشتری را به عهده می گیرد. سهامداراناین روش بازیگری تا آستانه خاصی حفظ می شود ، پس از آن غلظت خطر باعث می شود استراتژی های ایمن تر فرض شود. در همین راستا ، اودین (2016) خاطرنشان می کند که رابطه بین مشارکت دولت در مالکیت و ریسک پذیری از الگوی U شکل (معکوس) پیروی می کند. در مورد Díez Esteban و همکاران.(2013) ، آنها به همان نتیجه می رسند ، اما فقط در صورت وجود فرصت های سرمایه گذاری نیز وجود دارد. سرانجام ، سایر محققان (اندرسون و فریزر 2000 ؛ گورتون و روزن 1995) همچنین نشان دادند که تمرکز مالکیت دارای یک رابطه غیرخطی (معکوس U) با ریسک در بخش بانکی است. علاوه بر این ، سهامداران با مالکیت پراکنده انگیزه بیشتری برای رفتار با بی طرفی ریسک دارند ، بنابراین برای سطح کم خطر نیز خطر کمتری انتظار می رود (Demsetz and Lehn 1985 ؛ Esty 1998) ، که در سطح متوسط افزایش می یابد و دوباره در سطح بالا کاهش می یابدبشر

همانطور که قبلاً توضیح داده شد ، به دلیل ماهیت غیر متنوع مالکیت خانواده ، خانواده ها دلایل معتبری برای کاهش سطح ریسک پذیری خود دارند (Boubaker و همکاران 2016). طرف دیگر این سکه ، مانند ویلانگا و آمیت (2006) این است که خانواده ها تمایل دارند که شرکت های خود را متنوع کنند تا عدم تنوع شخصی خود را جبران کنند. علاوه بر این ، صاحبان خانواده انگیزه های محکمی برای محافظت از مزایای خصوصی خود در کنترل دارند (اندرسون و رب 2003 ؛ فکسو و همکاران 2001 ؛ جان و همکاران 2008). انگیزه های برای استخراج مزایای کنترل نیز در مشاغل خانوادگی قوی تر است زیرا پاداش های مالی فقط برای اعضای خانواده است و بین صاحبان مختلف مختلف به اشتراک نمی گذارد (ویلانگا و امیت 2006). لینز و همکاران.(2013) فاش کرد که در دوره های بحران ، شرکت های کنترل شده خانواده نسبت به اقدامات بقا گرا مغرضانه بودند که به حفظ مزایای کنترل خانواده با هزینه سهامداران خارجی کمک کردند. علاوه بر این ، هرچه حقوق کنترل اضافی آنها نسبت به حقوق جریان نقدی آنها بیشتر باشد (کنترل بیش از حد) ، خطر شرکت کمتر است (Boubaker و همکاران 2016).

با این حال ، مشخصات ریسک می تواند در صورت وجود تعداد زیادی از سهامداران مربوطه ، که بیشتر آنها سطح بالایی از ریسک را فرض می کنند ، به میزان قابل توجهی تغییر کند (میشرا 2011). در شرکت هایی که دارای سهامدار اکثریت هستند ، به ویژه در مشاغل خانوادگی ، هنگامی که سهامداران بزرگ دیگری نیز وجود دارند ، تأثیر سهامدار اکثریت را محدود می کند و قدرت سهامداران اقلیت را برای به چالش کشیدن تصمیمات شرکتی که برای منافع آنها مضر است ، افزایش می دهد (Boubaker et al. 2016). سهامداران با ثروت زیاد در معرض خطر انگیزه های مشابهی برای نظارت بر شرکت ها دارند ، اما فرصت های کمتری برای استخراج مزایای خصوصی دارند. بنابراین ، نگرانی اصلی آنها باید فعالیت های ایجاد ارزش آن باشد ، به ویژه هنگامی که خانواده یا یک موسسه مالی است (Boubaker و همکاران 2016). به همین دلیل ، انتظار می رود که MLS بتواند بر میزان ریسک پذیری یک شرکت تأثیر بگذارد (HIEBL 2013).

هنگامی که یک سهامدار وجود دارد که دومین شرکت بزرگ در یک شرکت است ، هنگامی که یک موسسه مالی یا یک تجارت خانوادگی دیگر است ، خطر قابل توجهی در ارتباط با آن وجود دارد (Boubaker et al. 2016).

حضور سرمایه گذاران غیر خانواده با مشارکت مربوطه در سرمایه ، سطح ریسک فرض شده توسط شرکت را افزایش می دهد.

هیئت مدیره می تواند نقش مهمی در سطح ریسک فرض شده توسط شرکت داشته باشد زیرا این قدرت را دارد که مدیران را برکنار و پاداش دهد (لین و همکاران 2011) ، مدیریت کنترل ، محافظت از منافع سهامداران و انتخاب حسابرس. اندازه و ترکیب هیئت مدیره ممکن است برای توضیح ریسک فرض شده توسط شرکت مرتبط باشد (Heslin و Donaldson 1999). در زمینه روانشناسی اجتماعی و رفتار سازمانی ، پیشنهاد می شود که اندازه گروه تصمیم گیری حاکی از مشکل قابل توجه در دستیابی به توافق نامه ها برای پروژه های پرخطر باشد و گزینه های معقول را تسهیل می کند تا به شدت با آنها موافق باشد (والاچ و کوگان 1965 ؛ سح و سح ؛Stiglitz 1991). در زمینه ما ، چنگ (2008) نشان داد كه شركتهای آمریكایی با تابلوهای بزرگ با نوسانات بازده كم (ریسك پایین) همراه هستند زیرا آنها برای دستیابی به اجماع به تعهدات بیشتری نیاز داشتند ، در نتیجه منجر به تصمیمات شدید كمتر می شوند. از طرف دیگر ، ناکانو و نگوین (2012) نشان دادند که اندازه هیئت مدیره نیز با فرض خطرات در شرکت های ژاپنی ارتباط منفی دارد. هوانگ و وانگ (2015) ، وانگ (2012) و یرمک (1996) در مقالات خود نتیجه گرفتند که اندازه هیئت مدیره تأثیر منفی بر ریسک پذیری شرکت دارد.

اکثریت قریب به اتفاق هیئت مدیره از مردان تشکیل شده است. ادبیات موجود نشان می دهد که زنان تمایل به ریسک بیشتری نسبت به مردان دارند (Croson and Gneezy 2009 ؛ Niederle and Vesterlund 2007) و در انتخاب استراتژی ها ، داشتن دیدگاه پایدارتر در مورد تصمیمات سرمایه گذاری ، پرخاشگرتر هستند (Apesteguia et al. 2012 ؛ Chaess and Heess ؛Gneezy 2012). در میان دیگران ، پالویا و همکاران.(2015) و Faccio و همکاران.(2016) ارتباط بین مدیران عامل زن و ریسک تجاری را مورد بررسی قرار داد. آنها نتیجه گرفتند که با انتصاب زنان ، خطر شرکت ها کاهش می یابد ، زیرا آنها تصمیمات خطرناک کمتری گرفتند.

لازم به ذکر است که در نتایج حاصل از این موضوع هیچ وحدت وجود ندارد ، بنابراین Sila و همکاران.(2016) اظهار داشت که هیچ مدرکی مبنی بر اینکه نمایندگی زن در هیئت خطر را تحت تأثیر قرار داده است ، وجود ندارد. برعکس ، نتیجه گیری آدامز و فانک (2012) نشان داد که زنانی که موفق به دستیابی به سمتهای مدیریتی شدند ، با داشتن سنتی کمتر و ریسک بیشتر و حتی داشتن تمایل بیشتری نسبت به سایر اعضای هیئت مدیره با سایر زنان متفاوت بودند. برگر و همکاران.(2014) در مطالعه خود که بر مؤسسات مالی آلمان متمرکز بود ، به استنتاج های مشابهی رسید.

تعدادی از مطالعات وجود دارد که حاکی از رابطه مثبت بین مشارکت سهام مدیرعامل و تمایل به خطرات است (Hill and Snell 1988 ؛ Esty 1998 ؛ Lewellyn and Muller-Kahle 2012). با این حال ، نویسندگانی مانند De Miguel و همکاران وجود دارند.(2004) که استدلال می کنند که این رفتار تا زمانی که مدیران به سطح معینی از مشارکت سهام برسند ، ادامه می یابد ، بر این اساس ، بیزاری آنها به ریسک در آنچه که تئوری محاصره نامیده می شود افزایش یافته است (مورک و همکاران 1988). با این حال ، نتایج این موضوع به اتفاق آراء نیست (زو و آدامز 2008) مانند مطالعات مربوط به آگراوال و ماندلکر (1987) و آمیهود و لو (1981) که حاکی از غلبه بر بیزاری خطر است. به نوبه خود ، کار زو و آدامز (2008) نشان داد که مالکیت مدیریتی تأثیر کمی در ریسک شرکت در چین دارد.

3. تجزیه و تحلیل تجربی

تجزیه و تحلیل تجربی بر اساس اطلاعات به دست آمده از پایگاه داده SABI و Moingstar Direct انجام شده است. این نمونه از 179 شرکت اسپانیایی ذکر شده در بورس سهام ، به استثنای شرکت های مالی و املاک و مستغلات ساخته شده است. داده های مربوط به مالکیت و سایر اطلاعات مالی اقتصادی از پایگاه داده SABI استخراج شده است. این اطلاعات با شاخص های خطر موجود در پایگاه داده مستقیم Moingstar تکمیل شده است. ما از معیارهای مختلف بر اساس اطلاعات بازار و حسابداری به عنوان شاخص های ریسک استفاده کرده ایم. متغیرهای مستقل عمدتاً از درصد مالکیت در دست سرمایه گذاران خانواده یا فردی ، حضور سرمایه گذاران نهادی و سایر شاخص های مربوط به ویژگی های هیئت مدیره تشکیل می شوند. هدف ما تجزیه و تحلیل تأثیر مالکیت و ویژگی های هیئت مدیره بر ریسکی است که توسط شرکت های ذکر شده اسپانیایی فرض شده است.

3. 1متغیرهای مورد استفاده

3. 1. 1. متغیرهای وابسته

به دنبال گونزالز و همکاران.(2016) ، ما از شاخص های مختلف ریسک استفاده کرده ایم ، هم بر اساس بازار و هم بر اساس اطلاعات حسابداری. به طور خاص ، متغیرهای مختلف بازار مانند نمره کمی بهداشت مالی در نظر گرفته شده است زیرا این نشانگر احتمال ورشکستگی ، بتا است ، به عنوان شاخصی از ریسک سیستماتیک و نوسانات و VAR به عنوان اقدامات ریسکی که یک سرمایه گذار در معرض آن قرار داردبشرنمره Altman Z همچنین به عنوان شاخص احتمال ورشکستگی بر اساس داده های حسابداری درج شده است. متغیرهای در نظر گرفته شده در زیر در جدول 1 شرح داده شده است.

با توجه به همبستگی بین شاخص های ریسک مبتنی بر بازار ، به جدول 2 مراجعه کنید ، مقادیر بالا و مثبت بین نوسانات ، بتا و VAR مشاهده می شود ، با این که علامت مخالف برای نمره بهداشت مالی کمی صادق است زیرا ارزش بالاتر نشانگر پایین تر استاحتمال ورشکستگی. در مورد نمره Z نیز همین اتفاق افتاده است ، که علی رغم اینکه مبتنی بر اطلاعات حسابداری است ، با QFHS ، نوسانات و VAR ارتباط زیادی دارد.

3. 1. 2. متغیرهای مستقل

با در نظر گرفتن موارد فوق ، متغیرهای ذکر شده در زیر را برای مشخص کردن مدل خطر توضیحی در نظر گرفته ایم.

متغیرهای مربوط به تمرکز مالکیت

در مرحله اول ، ما یک متغیر مداوم را در نظر گرفته ایم که نشان دهنده درصد سرمایه متمرکز در سرمایه گذاران یا خانواده های فردی (FAMCONT) است. همانطور که در جدول 4 نشان داده شده است ، مشارکت در پایتخت مشاغل خانوادگی اسپانیا بسیار متداول است و ارزش متوسط آن 40 ٪ است. در 10 ٪ موارد ، سرمایه کنترل شده بیش از 85 ٪ است ، در حالی که در 10 ٪ دیگر حضور خانواده ها یا سرمایه گذاران دیگر در سهامداری وجود ندارد.

حضور سایر صاحبان نیز به ویژه در صندوق های سرمایه گذاری (IFCONT) مورد توجه قرار گرفته است. همانطور که قبلاً مورد بحث قرار گرفت ، اگر بسیاری از سهامداران مربوطه وجود داشته باشد ، می تواند بر ریسک پذیری تأثیر بگذارد (میشرا 2011).

متغیرهای مربوط به ویژگی های حاکمیت شرکت

با توجه به حاکمیت شرکت ها ، به جدول 5 ، از اطلاعات مربوط به تعداد اعضایی که هیئت مدیره (TotalMembers) تشکیل می دهند ، مراجعه کنید. علاوه بر این ، تعداد زنانی که هیئت مدیره (BoardWom) را تشکیل می دهند و تعداد سهامداران عضو هیئت مدیره (Sharboard) محاسبه شده است. به طور کلی ، شرکت ها از هیئت مدیره با اندازه متوسط 14 عضو خودداری می کنند ، اگرچه در برخی موارد ممکن است 40 نماینده داشته باشند. زنان تقریباً در تمام تابلوها شرکت می کنند ، اگرچه همیشه از تعداد 14 عضو که قبلاً گفته شد ، از تعداد متوسطی که تعداد متوسط زنان فقط 1. 5 است ، از تعداد آنها بیشتر است. علاوه بر این ، در بیش از 85 ٪ موارد ، مدیران سهامدار هستند ، عنصری که می تواند به تراز کردن منافع کمک کند. سرانجام ، ما باید نشان دهیم که درصد بالایی از اعضای هیئت مدیره (31. 2 ٪) نیز سهامداران شرکت هستند.

3. 1. 3. متغیرهای کنترل

برای ایجاد متغیرهای کنترل ، ما مطالعات قبلی را در نظر گرفته ایم که خطر مربوط به اندازه را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند (آنگ و همکاران 1985 ؛ کیم و همکاران 2002) ، نقدینگی (Moyer and Chatfield 1983 ؛ Borde 1998) ، حلالیت (Borde 1998 ؛Laeven and Levine 2009 ؛ Le and Jang 2007) و سودآوری (Borde 1998 ؛ Fiegenbaum and Thomas 1988).

جدول 8 مقادیر متغیرهای کنترل در نظر گرفته شده در مطالعه را نشان می دهد. همانطور که مشاهده می شود ، شرکت ها از نظر اندازه ، نقدینگی ، پرداخت و سودآوری ناهمگن هستند.

علاوه بر این ، به طور کلی بین متغیرهای در نظر گرفته شده ، همبستگی بسیار بالایی وجود ندارد ، مگر در صورت سودآوری و پرداخت بدهی. همانطور که در زیر مشاهده می شود (به جدول 9 مراجعه کنید) ، ضریب بیش از 85 ٪ است ، بنابراین لازم است نظارت کنید که آیا گنجاندن آن در مدل ها می تواند باعث ایجاد مشکلات چند لایه شود.

جدول 10 تمام متغیرهای در نظر گرفته شده و همچنین علامت مورد انتظار را در هر مورد نشان می دهد ، که قبلاً در فرضیه های اساسی و در تعاریف متغیرها توضیح داده شده است.

4. روش شناسی

روش مورد استفاده برای ارزیابی فرضیه های تولید شده ، تخمین مدل های رگرسیون چندگانه است که به پانل داده هایی که در دسترس ماست ، اعمال می شود. این روش ناهمگونی غیرقابل کنترل فردی را قادر می سازد تا کنترل شود و همچنین مزایایی از قبیل کاهش همبستگی و کارآیی قابل توجه ، اما چند مورد ذکر شده است (بالتاجی و پیروت 2010). همچنین این امکان را می دهد تا تعداد درجه های آزادی افزایش یابد ، سطح همبستگی و کنترل اثرات فردی کاهش یابد و از همه مهمتر ، معرفی تعصباتی که می تواند به دلیل وجود ویژگی هایی مانند مدیریت از آن جلوگیری شودکیفیت یا ریسک ، که اندازه گیری یا بدست آوردن آن دشوار است (Baltagi and Moscone 2010 ؛ Hsiao 2005). ما از یک مدل اثرات تصادفی استفاده کرده ایم زیرا متغیرهای مربوط به هیئت مدیره و مالکیت با گذشت زمان کاملاً ثابت هستند (مولا و زامان 2015).

4. 1مدل تخمین زده شده برای متغیر مالکیت خانواده

در زیر ، ما مدل پیشنهادی را نشان داده ایم که متغیر مربوط به غلظت در دست سرمایه گذاران یا خانواده های شخصی را با خطر فرض می کند:

r i s k i t = β 0 + β 1 f a m c o n t i t + β 2 f a m c o n t 2 i t + β 3 f a m c o n t 3 i t + β 4 i f c o n t + ∑ j = 2 k β j j + ∑ i = 1 t β i y y e e a r i + ∑ k k= 1 J β k s e c t o r k + ε i t

جدول 11 نشان می دهد که متغیر FAMCont در چندین مدل تخمین زده شده با الگوی کاملاً غیرخطی قابل توجه است. بنابراین ، نتایج ما این استدلال را تأیید می کند که افزایش سطح غلظت تأثیر مثبت بر سطح ریسک فرض شده تا یک سطح معینی دارد ، که در آن نقطه رابطه معکوس می شود. در نتیجه ، نتایج ما مطابق با ادبیات قبلی است که از یک رابطه غیرخطی پشتیبانی می کند (لی و همکاران 2018 ؛ اودین 2016 ؛ اندرسون و فریزر 2000 ؛ گورتون و روزن 1995). به همین ترتیب ، هنگامی که سهامداران کنترل قابل توجهی از شرکت دارند ، آنها انگیزه بیشتری برای به دست آوردن خطرات بزرگی دارند تا بتوانند سودآوری بیشتری کسب کنند زیرا خطر با بقیه سهامداران به اشتراک گذاشته می شود. با این حال ، از یک سطح خاص ، با توجه به اینکه سهامداران بیشتر ریسک را در نظر می گیرند و از آنجا که ممکن است سرمایه گذاری آنها متنوع نباشد ، تمایل دارند که نسبت به ریسک پذیری بیشتر بیزار باشند. برای غلظت های بسیار بالا ، مشکل ناشی از نظریه آژانس (عامل اصلی) با تراز بین منافع سهامداران و مدیران کاهش می یابد. هر دو از نظر ریسک بیشتری دارند: سهامداران به دلیل ریسک بسیار متمرکز و مدیران ، زیرا آنها در اولویت حفظ وضعیت و حرفه حرفه ای خود را در اولویت قرار می دهند (جان و همکاران 2008). علیرغم این ، در کار ما آموخته ایم که در سطوح کنترل بسیار کم ، تمایل به افزایش خطر نیز وجود دارد ، یک رابطه U شکل را برای سطح کنترل پایین مشخص کرده و یک رابطه معکوس-U را برای سطوح بالاتر کشف کرده است. شاید این به دلیل ریسک بالاتر باشد که توسط شرکت هایی که در آن مالکیت پراکنده وجود دارد ، همانطور که در اندرسون و ریب (2003) ، سو و لی (2013) و بوباکر و همکاران مشاهده می شود ، در نظر گرفته شده است.(2016) ، به جز این که در این حالت ، فقط در سطح غلظت مالکیت بسیار پایین کاربرد دارد. علاوه بر این ، از یک طرف ، هنگامی که تمرکز کم است ، می توان فهمید که سرمایه گذاری سهامداران متنوع تر است و از طرف دیگر ، جلسات سهامداران بزرگتر و مستقل تر است ، که می تواند باعث انحراف از ریسک پذیری بهینه شودبشر

اگر بسیاری از سهامداران مربوطه وجود داشته باشد ، این می تواند باعث افزایش سطح ریسک فرض شده شود (میشرا 2011) زیرا وجود سایر سهامداران بزرگ تأثیر سهامدار اکثریت را محدود می کند (Boubaker و همکاران 2016). سهامداران که بخش قابل توجهی از دارایی های خود را نیز به خطر می اندازند اما فرصت های کمتری برای استخراج مزایای خصوصی دارند ، سعی می کنند برای جستجوی بازده بالاتر ، خطر بیشتری را به خود اختصاص دهند (Boubaker et al. 2016). بنابراین ، اغلب انتظار می رود که MLS تأثیر مثبت بر ریسک پذیری یک شرکت بگذارد (HIEBL 2013).

همانطور که می بینیم ، گنجاندن متغیر IFCont ، که نماینده سطح سرمایه در دست صندوق های سرمایه گذاری است ، قابل توجه نبوده است ، اگرچه نشانه رابطه با تمام متغیرهای نشان دهنده ریسک همزمان با آنچه انتظار می رفتبشربنابراین ، از یافته های ما به نظر نمی رسد که سایر سهامداران عمده محرک های شرکت های دارای لیست اسپانیایی هستند.

با توجه به متغیرهای کنترل ، می توانیم مشاهده کنیم که سودآوری با سطح ریسک رابطه منفی دارد ، به همان اندازه که سودآورترین شرکتها بیشترین ثبات مالی را دارند ، از نظر QFHS یا نمره Z اندازه گیری می شوند و خطر کاهش را کاهش می دهند (var) ، خطر سیستماتیک و نوسانات. نتایج مشابهی برای متغیر نقدینگی به دست آمده است ، اگرچه فقط در موارد نمره Z و نوسانات قابل توجه است. سرانجام ، اندازه نوسانات را کاهش می دهد ، اما خطر سیستماتیک را افزایش می دهد.

4. 2مدل برآورد شده از جمله متغیرهای حاکمیت شرکت

همانطور که پیش بینی کرده ایم ، ویژگی های خاصی از هیئت مدیره مانند اندازه ، جنسیت یا حضور سهامداران می تواند تأثیر قابل توجهی در ریسک که یک شرکت فرض می کند داشته باشد. به همین دلیل ، ما مدل جدیدی را پیشنهاد کرده ایم که متغیرهای حاکمیت شرکت مربوط به این جنبه ها را در بر می گیرد. در زیر ، ما مدل پیشنهادی را درج کرده ایم که متغیر مربوط به غلظت در دست سرمایه گذاران یا خانواده های فردی را با خطر فرض می کند:

r i s k i t = β 0 + β 1 f a m c o n t i t + β 2 f a m c o n t 2 i t + β 3 f a m c o n t 3 i t + β 4 t a l m e m b + β 5 b o a r d w o m + β 6 s h a r b o a a r d + j = 2 j j x = 2 j j x = 2 j j j j j j j j j j j j j j j j j j j j j j j j j j j j j j j.= 1 t β i y e a r i + ∑ k = 1 j β k s e c t o r k + ε i t

TotalMEMB تعداد اعضای هیئت مدیره شرکتهای ذکر شده در بورس را تشکیل می دهد.

کتاب آموزش بورس...
ما را در سایت کتاب آموزش بورس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محسن زنجانچی بازدید : 66 تاريخ : پنجشنبه 10 فروردين 1402 ساعت: 0:34